چهارشنبه, 29 فروردین,1403 |

راه نجات

از این سیاهی مطلق به سوی ماه نرفتم
فقیر بودم اما به سمت شاه نرفتم
 

همیشه نام تو بوده نشان راه نجاتم
همیشه گم شدم افسوس، با تو راه نرفتم


سری که روی تنم بود  نذر عشق تو کردم
ولی چه فایده وقتی به وعده گاه نرفتم


اگرچه یاور خوبی برای نور نبودم
به سمت خیمه ظلمت خدا گواه نرفتم


قطار دعوت باران رسیده بود ولی من
دو دل شدم دم آخر به ایستگاه نرفتم


محمد هدایت زاده | دوره هفتم آفتابگردان ها

05 مهر 1397 1129 0

جاودانگی

طعم خوش شاعرانگی یادم رفت
شیرینی نان خانگی یادم رفت

از بس که در این قفس پر و بال زدم
دیگر غم جاودانگی یادم رفت


محمد هدایت زاده | دوره هفتم آفتابگردان ها

31 مرداد 1397 1163 0 5