جمعه, 31 فروردین,1403 |

همیشه زنده و جاویدسرباز...

همیشه زنده و جاویدسرباز

دراین ظلمت چه ظلمی دید سرباز

نماد عزت و غیرت در این خاک

به دور از شهر خود تبعید سرباز

علی رغم تمام دردهایش

همیشه برغمش خندید سرباز

چه شبها روی برجک ایستاد و

برای شهر شد خورشید سرباز

کنار مرز، سرما، درد غربت

شبی را تا سحر لرزید سرباز

از آن روزی که عازم شد به خدمت

نهال آرزو را چید سرباز

دلش تنگ و هوای  پر زدن داشت

غریب و بی صدا بارید سرباز

غرورش را به آسانی شکستند

 ز رنج بی کسی رنجید سرباز

فشار زندگی دور از عزیزان

فشار پادگان...جنگید سرباز

به تقویمی که هرشب تیک میخورد

دلش سرشار از تردید سرباز

چه شوری داشت تا پایان دوره

چه شوقی برلبش ماسید سرباز

قرار خواستگاری داشت شاید

برای عشق خود گل چید سرباز

چه شبهایی که خواب وصل می دید

و امشب تا ابد خوابید سرباز


ملیحه خوشحال | دوره ششم آفتابگردان ها

10 اردیبهشت 1396 1332 0 5

ای برادر دلبری کار تو نیست!

ای برادر دلبری کار تو نیست!

عشوه های دختری کار تو نیست

در خیابان چشم خود درویش کن

این نگاه خواهری کار تو نیست

ظاهرت را مثل این ور ها بکن

تیپ های آن وری کار تو نیست

کم نکن از ابروانت مرد باش

این مدل نو آوری کار تو نیست!

توی واتساپ یا اینستا؛ تل گرام

مخ زدن از گل پری کار تو نیست!

تا که باشی اهل قلیان دوسیب

جان من خودباوری کار تو نیست

گیر بی خود می دهی پشت چراغ

مطمئنا افسری کار تو نیست!

پی کی من را تو پنچر میکنی ؟

باز گفتی پنچری کار تو نیست؟

اهل منطق باش و آداب کلام

 این بیان شرخری کار تو نیست

مثل آن مجری تحلیل نود 

غر نزن چون داوری کار تو نیست

.

.

.

ای ملیحه کم نصیحت کن به او

این نصیحت آخری کار تو نیست!

ملیحه خوشحال


ملیحه خوشحال | دوره ششم آفتابگردان ها

06 اردیبهشت 1396 1449 0 3.67