جمعه, 10 فروردین,1403 |

قسم به ثانیه‌هایی که بی‌تو رد شد و رفت...

| 1003 | 0

شعری از محمّد معروفی

قسم به ثانیه‌هایی که بی‌تو رد شد و رفت
و لحظه لحظه‌ی آن حسرت ابد شد و رفت

تو آن شهاب شب‌افروز بی‌همانندی
همان‌که در نظر عاشقان رصد شد و رفت

شکوه و جذبه‌ی روی تو بود در دل شب
که در سراسر دریاچه جذرومد شد و رفت

نسیم _نامه‌رسان خدا_ به دشت آمد
اگرچه نامه‌ی او زیر پا لگد شد و رفت

همین که عطر گل یاس زیر پا له شد
صنوبر از غم هجران خمیده‌قد شد و رفت

پرنده روی درخت صنوبر آه... کشید
هوای خوب بهاری بدل به بد شد و رفت

و کوه _بغض فروخورده‌ی زمین و زمان_
مقابل غم سیلاب اشک سد شد و رفت

تو رفته‌ای و همه کائنات در پی تو
شبیه طفل هراسان که می‌دود شد و رفت

تو رفته‌ای و جواب تمام مسئله‌ها
لَقَد خَلَقنَا الاِنسَانَ فِی کَبَد شد و رفت
#محمد_معروفی
Article Rating | امتیاز: با 0 رای


نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.