جمعه, 07 اردیبهشت,1403 |

نقد مکتوب شعر حسن رحمانی نکو

شاعر: حسن رحمانی نکو

09 آذر 1396 13:14 | 0 نظر | 1316 بازدید | امتیاز: 5 با 2 رای
نقد مکتوب شعر حسن رحمانی نکو

كوچ كردند از اين بركه به چشمت قوها
پيش چشم تو چرا صيد شدند آهوها؟
شهد از كام تو برداشته زنبور كه حال
می‌دهد طعم لبت، جاى عسل، كندوها
می‌شود صحنۀ آغوش تو آرامش من
سخت وقتى كه بگيرند به من بازوها
ترس دارم به شب چلّه نماند چيزى
فصلِ برداشت اگر مزّه كند ليموها
آسمان تو چه كرده‌ست كه تابستان هم
راه رفتند به روى بدنت پاروها؟
تيز شد بعد تو ابروى زنان طورى كه
كُند شد بعد زليخا لبۀ چاقوها
گرمى دست تو را هيچ ندارند كه هى
كم مي‌آرند اگر پيش تو كدبانوها
روزگار من از اين لحظه سياه است، عزيز!
چون كه رؤياى تو را بافته‌ام از موها

نقد:
در یک جمله غزل رحمانی سرشار از تصویر است. برکه و قو، عسل و کندو و زنبور، مزرعه و لیمو، پارو و دریا، کدبانو و آشپزی و موهای بافته، عناصر تصویری شعر، و شب چلّه و داستان یوسف و زلیخا از عناصر سنّتی و فرهنگی شعر به شمار می‌روند. بهره‌مندی از عناصر تصویری و فرهنگی می‌تواند در واکنش عاطفی مخاطب، نقش عمده‌ای داشته و به اصطلاح شعر را احساسی‌تر و خواندنی‌تر کند. استفاده از عناصر ملموس و شناخته‌شدة عینی که مخاطب بارها و به کرّات آن‌ها را مشاهده کرده است، می‌تواند در تداعی و یادآوری خاطرات و تصویرسازی، نقش عمده‌ای ایفا نماید. می‌توان گفت غنای تصویری و فرهنگیِ انباشته در شبکة ذهنی شاعر، توانسته است شعری دیدنی و شنیدنی را پیش روی مخاطب قرار دهد. اگر این عناصر را با درون‌مایة شعر و به اصطلاح ژرف‌ساخت شعر مرتبط بدانیم، می‌توانم بگوییم با شعری دارای درون‌مایة منسجم و برخوردار از نظام درونی روبه‌روییم.
نظام با تعریفی که ارائه کردیم در پیوند با عناصر درونی و ژرف‌ساخت شعر، در مقابل عناصر بیرونی و روساخت یا نظم قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، اگر نظام شعر را مرتبط با درون‌مایه بدانیم، باید نظم را مرتبط با زبان شعر تحلیل کنیم.
برخورداری از انسجام لفظی یا زبانی، ویژگی دیگری است که می‌تواند در ایجاد زیبایی تأثیر بسزایی داشته باشد. حال اگر شعری دارای انسجام درونی را برخوردار از بلاغت تعبیر کنیم، می‌توانیم انسجام لفظی را در حوزة فصاحت بررسی کنیم.
می‌دانیم قدما همواره لازمة برخورداری از فصاحت را برخورداری از بلاغت عنوان کرده و هر دو را ملازم یکدیگر می‌دانند. فصاحت به معنای زبان‌آوری و روانی کلام و به مفهوم روان بودن سخن و سخنوری است. با توجّه به معنی لغوی فصاحت، یعنی ظهور و بیان مفهوم، آشکار نمودن نیز از آن دریافت می‌شود. بدین ترتیب، عدم وجود تنافر واژگان و عدم ضعف تألیف در اثر از شرایط اصلی فصاحت در تعریف علمای سنّتی بلاغت شمرده می‌شود.
مخالفت با قیاس صرفی و عدم رعایت روال منطقی در چینش کلمات در سطح جمله، از دشواری‌هایی است که در این شعر نیز آن را می‌بینیم. به طور مثال بیت دوم با این تعریف با نوعی تعقید لفظی مواجه است که دریافت معنا را دشوار کرده است. مثلاً در مصراع دوم «می‌شود غرق عسل مثل لبت کندوها» و در بیت سوم «سخت وقتی که بگیرند تو را بازوها» منظور معنی بوده است که به شکل دیگری در شعر مشاهده می‌شوند.
 

ویدئوی مرتبط

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

تنها کاربران ثبت نام کرده مجاز به ارسال نظر می باشند.
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.